کدخبر: ۱۳۸
۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۷
چاپ

روزی که کاوه فرزند کردستان شد

سردار شهید محمود کاوه نقش بسیار مهمی در کردستان و مبارزه با ضدانقلاب و رژیم بعث عراق ایفا کرد، این شهید پای درس آیت الله خامنه‌ای می‌نشست.

محمود کاوه جوان بانشاط، فعال و مذهبی بود که با شروع جریان‌های انقلاب اسلامی در محافل درسی مساجد جوادالائمه (ع) و امام حسن مجتبی (ع) پای درس آیت الله خامنه‌ای می‌نشست.

همه چیز به نفع ضدانقلاب بود. تنها امتیازی که ما داشتیم، این بود که کاوه با ما بود و همه از او حرف‌شنوی داشتند. فکرم را به کاوه گفتم: «این شاید تاکتیک است که با تیراندازی‌های بی‌هدف سرمان را گرم کنند تا یک گروه از پشت به ما حمله کنند». گفت: «ضدانقلاب فکرش به این چیزها نمی‌رسه».یواش‌یواش شک افتاد تو دلم. با خود گفتم: «این چه وضعیه؟ چرا کاوه همه ما را زیر این همه تیر و گلوله نشانده»؟سلیم را صدا کردم و با ناراحتی گفتم: «من که سر درنمی آرم سلیم. دارن ما رو می‌زنند، آن وقت کاوه می‌گه دست نگه دارید»!سلیم، نگاه معنی‌داری به من کرد و خاطرجمع گفت: «کاوه می‌دونه داره چه کار می‌کنه».

این‌ها بخشی از کتاب «حماسه کاوه» نوشته حمیدرضا صدوقی است که تصویری از زندگی و ویژگی‌های فرمانده شجاع دوران دفاع مقدس در زندگی و جنگ را برای خوانندگان ارائه کرده است.

محمود کاوه که اول خرداد سال ۱۳۴۰ در محله ضد، یکی از محله‌های قدیمی و نسبتاً نزدیک به حرم مطهر رضوی در مشهد متولد شد ۱۱ شهریورماه ۱۳۶۵ در سن ۲۵ سالگی در عملیات کربلای ٢ بر بلندای قله ٢۵١٩ حاج عمران به شهادت رسید.

او پیش از آن نیز چند باری تا یک قدمی شهادت پیش رفت؛ اسفند ۱۳۶۱ در مهاباد گلوله‌ای به شکمش نشست، تابستان ۱۳۶۳ در دارلک شانه چپش جراحت عمیقی برداشت، بهمن همان سال در منطقه عملیاتی بدر ترکشی دست راست و سر او را زخمی کرد. اواخر سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی والفجر صورتش ترکش خورد و اواسط بهار ۱۳۶۵ نیز در منطقه عملیاتی حاج عمران، از انفجار نارنجک مجروح شد؛ همان منطقه‌ای که چند ماه بعدش یعنی ۱۱ شهریورماه در قله‌ای موسوم به قله ۲۵۱۹ بر اثر اصابت خمپاره‌ای که کنارش منفجر شد به شهادت رسید.

محمود کاوه که پس از شهادت سرداران رشید اسلام ناصر کاظمی، محمد گنجی‌زاده و محمد بروجردی در خرداد ۱۳۶۲ رسماً به فرماندهی تیپ شهدا منصوب شده بود، نبردهای تهاجمی مهمی از جمله آزادسازی سد بوکان و جاده ٤٧ کیلومتری آن، آزادسازی جاده صائین دژ به تکاب و آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت را طرح‌ریزی و اجرا کرد؛ تنها آزادسازی محور پیرانشهر به سردشت به عنوان مرکز و نقطه ثقل عناصر منافقین موجب انهدام مرکز رادیویی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان» و آزادسازی زندان «دوله تو» و کشته شدن بیش از ٧٥٠ نفر از این عناصر شد.

محمود کاوه جوان بانشاط، فعال و مذهبی بود که با شروع جریان‌های انقلاب اسلامی در محافل درسی مساجد جوادالائمه (ع) و امام حسن مجتبی (ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، پای درس آیت الله خامنه‌ای می‌نشست.

رهبر معظم انقلاب اسفندماه ۱۳۹۲ با گرامیداشت یاد شهید کاوه فرمودند: خوب است من از برادر شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم؛ که من او را از بچگی‌اش می‌شناختم.

ایشان درباره ویژگی‌های شهید کاوه ادامه دادند: از لحاظ نظم اداره‌ی واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشگر و از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت توجه و ذکر یک انسان جوان اما برجسته بود.

این هم یکی از خصوصیات دوران ماست، که برجستگان همیشه از پیرها نیستند، آدم جوان‌ها و بچه‌ها را می‌بیند که جزو چهره‌های برجسته می‌شوند. رهبان اللیل و اسد النهار غالباً توی همین بچه‌هایند، توی همین جوانهایند. ما نشستیم از دور داریم نگاه می‌کنیم حسرت می‌خوریم، و آرزو می‌کنیم کاش برویم توی محیط آن‌ها. کمتر وقتی است که بنده همین حالاها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگرنشینان؛ آن‌جا انسان ساخته می‌شود و خوب هم ساخته می‌شود، و این جوان‌ها خوب ساخته شدند، و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد.

علی صلاحی از همرزمان شهید کاوه درباره او گفت: شهید کاوه به روستاها می‌رفت و با مردم صحبت می‌کرد. او در واقع یک مبلغ حزب الله در پشت جبهه و یک فرمانده ای دلیر در جبهه بود. در زمان مأموریت و عملیات هم یک نوع جدیت خاصی داشت که در میان دوستان و آشنایان معروف شده بود که زمان درگیری و مواقع حساس، کمتر کسی می‌توانست با وی حرف بزند. تمامی فکر و ذکر محمود بر روی هدایت عملیات متمرکز می‌شد و اگر کسی پیش از عملیات و پس از عملیات او را می‌دید، باور نمی‌کرد که او همان کاوه باشد. با آن‌که خیلی با نیروها خوب رفتار می‌کرد و خیلی مردمی بود؛ ولی در زمان عملیات، خیلی قاطع بود و تمام توان و افکارش را برای هدایت صحیح عملیات صرف می‌کرد و یکی از رموز موفقیتش هم همین بود.