خاطرات مادرشهید علی منعمی

خاطرات مادر شهید
روزی به من گفت مادر جان بیست هزار تومان پول دارم و خمس آن را نداده ام و باید هرچه زودتر خمس آنرا بدهم که ( احیاناً اگر اتفاقی بیافتد مدیون نباشم ) او در آخرین روزهایی که به مرخصی آمده بود حالت عجیبی داشت بیشتر اوقات با خودش فکر می کرد و در یک عالم دیگری بود و وقتی از خانه بیرون می رفت بیشتر دوستان و آشنایان دور او جمع می شدند و در رابطه با جبهه و جنگ و شهادت گفتگو می کرد شهادت ها ، عملیات ها و رشادتهای رزمندگان را برای روستائیان تعریف میکرد. بیشتر اوقات به نماز خواندن مشغول بود و راز و نیاز با خدا داشت.
مثل اینکه می دانست روزهای آخر عمرش را می گذراند زیرا در وقت رفتن با همه کس خداحافظی می کرد و حلال بودی می طلبید تا سرانجام رفت و در اثر بمباران شیمیایی دشمن شهید شدند و مدت ۶ ماه جنازه ایشان مفقود الاثر بوده زیرا به علت جراحات شدید شیمیایی بدنش به کلی ناشناس بوده شناخته نشده بود که بالاخره روح مطهر آن شهید در روستای گستیج تشییع گردید.
آخرین اخبار
- ◄ فاتحان خرمشهر،شهید والامقام محمد ابراهیمی،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ وصیت نامه شهید حسن فنودی
- ◄ دیدار با مادر شهید زنگویی نهبندان
- ◄ مراسم گرامیداشت و یادبود شهدای روحانی شهرستان خوسف برگزار شد
- ◄ اجلاسیه شهدای طلبه در خراسانجنوبی برگزار شد
- ◄ مراسم گرامیداشت هفته عقیدتی سیاسی سپاه یادبود شهدای طلبه خوسف
- ◄ ختم قرآن کریم به یاد رفیق شهیدم یاسین مقری
- ◄ برگزاری یادواره ۷۱ شهید بخش زهان با حضور مهمانان کشوری و استانی
- ◄ وصیت نامه شهید على کاظمى خانکوک
- ◄ سرباز انقلابی امام ،رشادت های شهید والامقام رضا مشفق ثانی ،قبل از انقلاب،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ محو در عشق امام،روایتی از حال و هوای شهید والامقام حسن کباری در حسینیه جماران،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ خاطره ای از شهید ذبیحالله دهقان
- ◄ وصیتنامه شهید علی محمد زاده
- ◄ زندگی نامه شهید هاشم بخشایش
- ◄ رویای صادقه (از شهادت شهید والامقام علی کاجی)ستارگان کویر بشرویه