افلاکیان قاینات
زندگینامه شهید قربان رمضانی چاهک

سرباز شهید قربان رمضانی در تیرماه سال 1340 در روستای شونگان از توابع شهرستان قاین دیده به جهان گشود.
سرباز شهید قربان رمضانی در تیرماه سال 1340 در روستای شونگان از توابع شهرستان قاین دیده به جهان گشود و در خانواده ای روستایی و زحمتکش رشد نمود، دوران کودکی را پشت سر گذاشت، به علت فقر و تنگدستی و عدم امکانات آموزشی در روستا و موقعیت جغرافیایی آن روستا نسبت به روستاهای همجوار از نعمت سواد محروم ماند و از همان ابتدا مشغول به کار کشاورزی و دامداری گردید. دوران جوانی را با موفقیت گذراند و دوران سربازی وی فرارسید و این زمان مصادف بود با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق که دلاورانه به خدمت اعزام شد و پس از گذراندن دوران آموزشی راهی جبهه گشت. شهید رمضانی دارای روحیه ای بسیار عالی بود، برخوردی متین و رفتاری بسیار شایسته داشت به امور دینی و مذهبی علاقه داشت و در انجام آنها لحظه ای کوتاهی نمی کرد.
وی مدتی در مناطق جنگی مبارزه نمود و سرانجام در همان اولین اعزام پس از مبارزات چشمگیر در تاریخ 04/10/61 در منطقه عملیاتی سومار بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، روح بلندش از قفس تن رها گشته و به فیض عظیم شهادت نائل گشت.
خاطره ای از زبان همسر شهید
2 سال بیشتر با هم زندگی نکرده بودیم پسر دایی ام بود حاصل ازدواجمان یک دختر بود بعد از 2 سال از ازدواجمان راهی خدمت مقدس سربازی شده بود از طریق نامه باهم ارتباط داشتیم برای دخترش شعر می نوشت، می گفت اینجا وقتی دلم تنگ می شد برای خودم زمزمه هایی برای فریده می خوانم،
دوتا دختر آمدن بر من، نمی دانم کدوم هست دختر من
به قربون سر فریده بگردم فریده بره بازیگر من
برای شیشه ای رفتم به بغداد خریدم شیشه از دستم افتاد
خدایا شیشه ای ساخته نمی شد که شیشه می شکند کار مشکل افتاد
وقتی می خواست برود دخترمان یکسال داشت می گفت می مانم نخواهم آمد مواظب دخترمان باش. خون من از بقیه سرخ تر نیست اخلاق و رفتار علی داشت مقید به نماز و روزه و هیچ حرف تلخی نمی گفت که دلسرد شوم دخترم فقط با عکس پدرش چهره پدرش را برای خودش زنده می کرد وگرنه زیاد به خاطرش نمی آید. بعضی وقتها که بهانه پدرش را می گرفت عکس پدرش را به طرف خودش می کشید و در بغل می گرفت با او خلوت می کرد پرسیدم چگونه خبر شهادت همسرتان به شما رسید گفت ماموران دولتی آمدند در خانه گفتند یک عکس از آقای رمضانی بدهید که چند نفر سرباز فرار کرده اند از روی عکس شناسایی کنیم آیا آقای رمضانی هم جز آن بوده یا نه. روز بعد یک لاندور از طرف نیروی انتظامی آمد دنبالمان و ما را به بجنورد بردند چون شهید از آنجا اعزام شده بود بعد از بجنورد شهید را به روستای شونگان آوردند البته قبل از اینکه به روستا بیاورند به سردخانه قاین آوردند ساعت 10 الی 11 تشییع انجام شد سالهای اول شهادت خوابش را زیاد می دیدم خواب دیدم آمده بالای سرم گفتم تو شهید شدی، گفت نه، من زنده ام و دیدم سوغاتی برای دخترمان آورده بود یادمه یک روز از روز های اول ازدواجمان داشتیم پیاده روی می کردیم از یک عکاسی رد شدیم پیشنهاد داد برویم عکس یادگاری بگیریم یک عکس یادگاری گرفتیم و هنوز که هنوز است وقتی به ان عکس نگاه می کنم تمام خاطرات آن روز برایم زنده می شود در حالی که همسر شهید خاطراتش را تعریف می کردقطرات اشکش ارام آرام صورتش را خیس می کرد. قطرات اشکی که حاصل دلتنگی بود می گفت دلم خیلی برای شهید تنگ شده و انتظار سختی هست تا موقع دیدار در روز قیامت خودم باور کردم که چقدر تنهاست و دل پردردی دارد حکایت از غربت روستایی که در آن زندگی می کرد برایم گفت؛ می گفت : دلش می گیرد وقتی می بیند تنهاست و کسی نیست که حرف دلش را بفهمد و تسکین درد های نهفته اش باشد میگفت هر وقت برای انجام کارهایم به شهر می آیم وقتی می خواهم برگردم دلم بدجوری می گیرد که باز باید بروم به آن سکوت همیشگی ولی دلم به این خوش است که خاطرات بودن شهید در آنجا مرا تنها نمی گذارد.
خدایا به حرمت دلهای شکسته دلهای انکسار یافته را خودت پیوند باش.
خدایا وحشت تنهاییم کشت کسی با غصه من آشنا نیست
خدایا خودت پناه بی پناهان باش.
آمین یا رب العالمین
"التماس دعا"
پربیننده ترین
آخرین اخبار
- ◄ فاتحان خرمشهر،شهید والامقام محمد ابراهیمی،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ وصیت نامه شهید حسن فنودی
- ◄ دیدار با مادر شهید زنگویی نهبندان
- ◄ مراسم گرامیداشت و یادبود شهدای روحانی شهرستان خوسف برگزار شد
- ◄ اجلاسیه شهدای طلبه در خراسانجنوبی برگزار شد
- ◄ مراسم گرامیداشت هفته عقیدتی سیاسی سپاه یادبود شهدای طلبه خوسف
- ◄ ختم قرآن کریم به یاد رفیق شهیدم یاسین مقری
- ◄ برگزاری یادواره ۷۱ شهید بخش زهان با حضور مهمانان کشوری و استانی
- ◄ وصیت نامه شهید على کاظمى خانکوک
- ◄ سرباز انقلابی امام ،رشادت های شهید والامقام رضا مشفق ثانی ،قبل از انقلاب،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ محو در عشق امام،روایتی از حال و هوای شهید والامقام حسن کباری در حسینیه جماران،ستارگان کویر بشرویه
- ◄ خاطره ای از شهید ذبیحالله دهقان
- ◄ وصیتنامه شهید علی محمد زاده
- ◄ زندگی نامه شهید هاشم بخشایش
- ◄ رویای صادقه (از شهادت شهید والامقام علی کاجی)ستارگان کویر بشرویه