کدخبر: ۶۱
۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۰۷:۵۵
چاپ

افلاکیان قاینات

قاب قهرمانانه از سردار شهید «ذوالفقار رمضانی خشک»

شهید ذوالفقار رمضانی : قائم مقام فرمانده گردان امین الله لشگر5نصر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1340 در روستای "بن خونیک" در شهرستان قاین به دنیا آمد.

شهید ذوالفقار رمضانی ،قائم مقام فرمانده گردان امین الله لشگر5نصر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1340 در روستای "بن خونیک" در شهرستان قاین به دنیا آمد. تا شش سالگی در دامان پر مهر مادر و کانون گرم خانواده، کودکی را گذراند. در سن 7 سالگی، به دبستان قدم گذاشت دوران پنج ساله ابتدایی را در روستای زادگاهش گذراند. بعد از اتمام آن برای ادامه تحصیلات در دوره راهنمایی به روستای "خشک" رفت و سه سال راهنمایی را در این روستا گذراند. در طول تحصیل از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود. در درس و مدرسه کوشا بود و در کمک به والدین در کارهای کشاورزی و دامداری می کوشید و همیشه اوقات فراغت و ایام تعطیل خود را به کمک به والدین اختصاص می داد.

بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی عواملی چون فقر مالی و فقر فرهنگی جامعه مانع تحصیلش شد و به همین سبب ترک تحصیل نمود و به تهران رفت و مدت دو سال را در یک مغازه نانوایی کار کرد تا ضمن گذراندن زندگی کمکی هم به اقتصاد نابسامان خانواده کرده باشد.
در این زمان انقلاب اسلامی اوج گرفت که، شهید هم از اولین پرچم داران این مبارزه بود .
مبارزات شبانه روزی خود را در قالب پخش و نشر اعلامیه ها و شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها آغاز کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد . می خواست وقتی انقلاب به پیروزی رسید برای آن خدمتی کرده باشد .
انقلاب که پیروز شدبه عضویت سپاه درآمد . هنوز انقلاب پا نگرفته بود و هنوز داغ مادران شهدای انقلاب التهاب خود را از دست نداده بود که باز جنگی درگرفت و آبرو و حیثیت ایران اسلامی در معرض خطر قرار گرفت . ابوالفضل به همراه جوانان و دوستان و همفکرانش لباس رزم پوشیدند تا دشمن جرات بی حرمتی به ایران اسلامی رانکند. چند بار به جبهه رفت و آن گونه که، دوستانش تعریف می کردند ،در جبهه مردانه و بی باک جنگید. او با شوق و ذوق شهادت به میدان می رفت. حضوردر جبهه باعث غفلتش از ازدواج نشد. ازدواج کرد , یک فرزند یادگار این پیوند مبارک است.
هنگام رفتن به جبهه به همسرش وصیت می کرد در غیابش مدافع انقلاب اسلامی باشد و به کم صیرتان اجازه ندهد که با گفتار و رفتار نامناسب خود به انقلاب اسلامی خللی وارد کنند.
وصیت کرد که در شهادتش صبور و بردبار باشند و شهادتش را با صبر انقلابی گرامی دارند. در نگهداری و تربیت فرزندش بکوشند و او را در مدرسه شهدا ثبت نام کنند، تا در کنار دیگر فرزندان شهدا درس بخواند و بیاموزد که پدر او و پدران تمام دوستانش در راه احیای ایران اسلامی شهید شده اند و او باید خوب تربیت شود و خوب درس بخواند تا هموطنانش به وجودش افتخار کنند.
چند نوبت به جبهه رفت و در عملیات مختلفی شرکت کرد. در سال های عمرش به همگان خدمت کرد و دوستان و آشنایان و همفکرانش در شهادتش خون گریستندبا اینکه می دانستند او در راه مکتبش به آروزیش رسیده است اما غم از دست دادن چنین عزیزی سخت و جان کاه بود.
سال 64 13 به جبهه های عملیاتی جنوب اعزام شد. او مسئول دفتر قضایی لشکر 5 نصر و معاون فرمانده گردان امین الله را عهده دار بود .
در این سمتها بود که در تاریخ 1/1/1365 در شلمچه به فیض شهادت نائل آمدند.
50 روز پیکر مطهر شهید پیدا نبود. پدر ش معراج شهدای مشهد, تهران و اهواز را جستجو کرد ولی جنازه اورا پیدا نکرد. یکی از هم سنگران این شهید بعد از مدتی به مرخصی می آید وسراغ رمضان را می گیرد ,می گویند: مفقود شده است. اومی گوید: در پشت خاکریز با هم بودیم. وقتی که می روند آن محدوده را جستجو می کنند جنازه را سالم از زیر خاک در می آورند.
منبع:پرونده شهید دربنیاد شهید وامور ایثارگران بیرجند ومصاحبه با خانواده ودوستان شهید
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود بر نبی اکرم (ص) و حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش امام امت و شهیدان گلگون کفنان ایران از صدر اسلام تا کنون به ویژه شهدای جنگ تحمیلی.
خدایا هنگامی که این نوشته را به عنوان وصیت نامه می نویسم بار سنگین گناه بر قلبم سنگینی می کند. می دانم که من شایسته شهادت یعنی راه سرخ مردان پاک و مجاهدان جانباز نیستم. اما به لطفت امیدوارم. خدایا می دانم که نمی دانستم اما لااقل این را می دانم که فضای رختخواب برایم تنگ و مردن در آن سخت خواهد بود.
ای امت حزب الله و قهرمان و مسلمان، پیروی حضرت امام روحی فدا باشید. او وارث 1400 سال رنج و زحمت و علائق و شکنجه و تبعید و اعدام مسلمانان جهان است. آن مرد خود ساخته و به خدا رسیده آن مرد تکیه زده بر مسند حضرت محمد (ص)، قدرش را بدانید و از او تبعیت کنید. مبادا او را تنها بگذارید. اگر دنیا و آخرت را می خواهید از راه امام که همان راه الله و اولیاالله است پیروی کنید .من افتخار می کنم که سرباز کوچک روح الله باشم .می دانم بعد از مدتی از خاطرتان خواهم رفت من مهم نیستم، اما اسلام و قرآن و خمینی که برای آن به پا خواسته اید را، فراموش نکنید و بدانید که ما راه شهدا را پیش گرفتیم.
و اما سخن سوم من به همکاران: ای برادران محترم سپاهی:
لحظه ای در راه انقلاب اسلامی کوتاهی نکنید و در خط امام باشید. لحظه ای به منافقین و ملحدین به خصوص سازمان منافقین و حزب خائن توده و مارکسیستها را، راحت مگذارید و در جبهه های نور علیه ظلمت حضور گسترده داشته و امت حزب الله را هم جهت حضور در جبهه ها تشویق نمائید. ای خانواده های محترم شهدا، اسرا، و مفقودین: ازشما حلالیت می طلبم مرا ببخشید.
به خصوص از پدر و مادر بزرگوارم و برادران عزیزم و خواهران مهربانم و همسر خوبم مبادا در فراق من گریه و زاری کنید و دشمن را شاد نمائید.
شما باید افتخار کنید که خواهید کرد چون من امانتی بوده ام پیش شما و در حال حاضر به سوی معبودم شتافته ام . شما باید ابوالفضل گونه و زینب وار، این افتخار وشهادت را گرامی داشته و دشمنان داخلی و خارجی را نابود کنید. اما یک جمله در مورد فرزندم که از همسرم و پدر و مادرم تقاضا می کنم در تربیت او کوشا باشید .

مجدداً از تمام دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم امیدوارم خداوند متعال شهادت من حقیر را قبول درگاهش نماید و مرا بیامرزد. ذوالفقار رمضانی

آثار باقی مانده از شهید

شهید

من شهیدم، شهیدم، شهیدم
عاقبت کربلا را ندیدم
من شهیدم، شهیدم، شهیدم
عاقبت کربلا را ندیدم
کس نگردید به کامیابی من
من به کام دل خود رسیدم
من به پیش خدا مهمانم
ارجعی، ارجعی را شنیدم
جان نثار حسین زمانم
دشمن بدتراز بعثیان ندیدم
مادر پاک من کن حلالم
چون که در جبهه به خون غلطیده ام
جای تو بود خالی در سنگرم
من امام زمان را بدیدم
حجله سنگرم شادیم شد مادرم
گر گل باغ عشرت ندیدم
من شهیدم، شهیدم، شهیدم

در شهادت شدم قلب تاریخ
به مستضعفان من امیدم
من شهیدم، شهیدم، شهیدم
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میل کربلا دارد گوئیا میل کربلا دارد
ای خدا بنگر ما را کشور اسلام کشور قرآن را
ای خدا ما را کربلایی کن
امت ما را نینوایی کن

«شام غریبان»
امشب به صحرا رو کنم جسم شهیدان است شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است شام غریبان است
امشب به دشت کربلا نالان یتیمان تا صبح گریانند
امشب به روی کشته ها در ناله چون نی در فغانند
بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند خوابیده عریانند
بر غربت اجسادشان عالم پریشان است شام غریبان است
امشب عیال مصطفی در گوشه صحرا بی منزل ماوا
اموالشان تاراج شده از فرقه اعدا ای آه و واویلا
خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا آخ بر تو ای دنیا
امشب سلیمان جهان در گوشه هامون غلطان بهر خون
سازد انگشت اوآن بی حیای دون ای چرخ ویران
کی خاتم محبوب حق در خورد دیوانه است شام غریبان است
امشب بالین حسین زینب عزادار است از غم گرفتار است
امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است
تا صبح بیدار است تا صبح بیدار است
امشب شام غریبان است

«شهیدان»
شهیدان زنده اند الله اکبر
به خون آغشته اند الله اکبر
شهیدان وطن مانند اکبر
به خاک و خون شناور
شهیدان وطن مانند قاسم
جمله کشته اند از بهر اسلام
خداوندا جمیع ایشان را نگهدار
خداوندا مهدی را زودتر بیاور

اشهدان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله .

«پیروزی خرمشهر»
خونین شهر, آبادان یادآور شهیدان
از کربلا تا ایران الله اکبر، الله اکبر
خون حق می جوشد از پیکر شهیدان
از مرز سرخ ایران از مرز سرخ ایران
از خون این شهیدان هر صبح و مردم در این سرزمین
عاشورا و کربلاست است عاشورا و کربلاست


مادرم
مادرجان خواهم که در این گوشه آرام بمیرم
گمنام سفر کرده، گمنام بمیرم
کس نیست که آزاد کند مرغ دلم را
پر بسته و دل خسته در این دام بمیرم

سری است مرا و جان حسین است
دل خداست که در سایه این نام بمیرم
مادرم
اکنون نشده مادر نوبت به روح الله
همچو حسین جوش بهر این عزا
باید شویم قربان چون اکبر رعنا
در راه ایمانم هیچ باکی ندارم

من لاله سرخ باغ شهیدانم قربانی دین اسلام و قرآنم

مادرم اگر دیدی جسمم نشد گلگون سر تا پایم سرخ باشد اگر ز خون
من زنده باشم از خالق و چون مادرم من شهید مهمان یزدانم
مادر تو خواندی درس از مکتب زهرا آموخته ای خطبه از زینب کبرا
در سنگر اسلام باید کنی غوغا تیغ زبان برگشتی بر قلب خصمانم

مادرم بحر حسین گریه کن گر عقده دل داری
مادرم بهتر است که لب خشکیده حسین را بیاد آوری
اگر قسمت شد بر من کربلای حسین مادرم
بر سر قبرم بیاد آوری علی اکبر حسین را مادرم
جایم تو بزن بوسه بر تربت ثارالله
شش گوشه رواقش را ای مادر حزب الله
بر گو که حسین جانم کن یاری روح الله

عشق تو بر من داد مهر حسین را
پویدم از این عشق راه خمین را
در راهش وادی گر نور عینی
ز تو باشد نامت ای جان جانانم
مادرم میان خون آمدم که غلطیدم
بود آن چه امیدم بهتر از آن دیدم


پدرم
جان پدر اگر من در جبهه افتادم
در جنگ حق اگر چنانچه دست و سر دادم
در انتظار تو در روز معادم
چون در صف محشر من از شیفتگانم
جان پدر من از لاله سرخ باغ شهیدانم
قربانی دین اسلام و قرآنم
جان پدر خواهی گر عزت از داور
دستی بشکرانه به سوی خدا آور
دست توسل ز من بردارم حیدر
بکن دعا بهر پیر جمارانم، پدرجانم
کن از حسین یاد و عباس نام آور
برایم مکن زاری بهر جان، پدر جانم


مادرم
مادرم تو هم مانند تمام مادران شهیدان کن اشک دانه دانه
رو بسوی خدا کن و بگو ای خدای یگانه
مادرم بگو با صدای بلند گذشتم از پسرم در راه و سرای یگانه
که باشد رهبر و انقلاب ما در این جهان جاودانه
ای مادرم، ای مادرم از من تو بگو به رهبر م

شد چون گل لاله پیکر من
ای مادر خوب مهربانم ای عزیزم
ای مهر تو روح و جسم و جانم مادرم
شمع امید آشیانم مادرم
ای حور و جنان و شعرم مادرم
شد چون گل لاله پیکرمن
نکن زاری و ناله برای من
دیدی که به آرزو رسیدم
در گلشن قدس آرمیدم

ای مادرم آزرده مشو که من شهیدم
شد حجله بخت سنگر من
شد چون گل لاله پیکر من
شد باز ز حق درسی دگر
این فیضی بود ز رهبر من
ای رهبرم ای رهبر م

هر کجا لاله سر از خاک در آره
نشون از داغ جوان هامون داره
هر کجا یک جمله ماتم باشه
چند تا مادر شهید باهم باشه
جوانی که تازخلعت می پوشه
می ره شربت شهادت می نوشه
مثل مرغ کشته پرپر می زنه
تو گلویش صدای یابن الحسنه
آخه تا کی گلامون پرپر بشن
پدر و مادرا بی پسر بشن
پیرامون بگن که آقامون کجاست
یتیم بگن مادر، بابامون کجاست
یا حجه ابن الحسن تورا به جد ت قسم
تورا به مادرت فاطمه زهرا قسم
داغ ما هرچی می خواهد زیاد باشه
نگذار خمینی دشمن شاد بشه
اشک چشما مثل بارون می ریزه
ا نگار از جفت چشا خون می ریزه
قسمت می دم به خون اولیاء
هی می گویم مهدی بیا مهدی بیا
کی می شه عالمو غرق نور کنی
از تو مسجدالحرام عبور کنی
عقده شیعه رو از دل وا کنی
قبر زهرا رو خودت پیدا کنی
چرا در دامون مداوا نمی شه
چرا راه کربلا وانمی شه
اگر راه کربلا بسته نبود
دلا از رنج و غما خسته نبود
عوضش این جا غم و دعا داریم
تو بهشت زهرا کربلا داریم
کربلای ما خودش یه کشور ه
دامنش پر از گلهای پرپر ه
بدن طفل و جوان و پیر داره
رئیس جمهور و نخست وزیر داره
به ندای گرم مادرها قسم
به بابا، بابای دخترا قسم
بیا تو بهشت زهرا وبشین
تن بی دست و پای بهشتی بین
مادرها کنار هم ماتم دارند
شهیدان این شعار را با هم دارند
هی میگن نهضت ما حسینیه
هی میگن رهبر ما خمینیه
وقتی دشمنا سرازیر می شن
نگاشون تو صحرا و بیابوناست
هی میگن فرمانده شما کجاست

روح الله
الله و الله یا بنده حزب الله
جان ما گردد قربان روح الله
الله والله ـ نصر من الله
تا شود حاکم حکومت الله
سر نپیچد از زمان روح الله
این بود خط خونین حزب الله
می دهم جان را در راه فی سبیل الله
مادرجان گر به خون غلطیدم در جبهه و توی سنگر
یاد شود جسم همچون گل پرپر
یا زخمپاره گردد قسم بی سر
بگویم تا لحظه شهادت زنده باد اسلام و پاینده اسلام
ای مادرم آیا تو از من واز کشور خبر داری
خاک ایران را اگر در نظر آری
من یقین دارم از دیده خون باری
ولی آیا دلت می خواهد من ببینم ذلت و خواری
شیره جانت را ای مادرم دادی به من
بر لبت هیچ ندیدم اندوه و غم
بود امیدت مادر جانم بهر روز دامادیم
هیچ ناراحت نباش اگر روزی سرم را برایت آوردند
حالا که در جبهه هستم مادرم هیچ زاری مکن
چون دین اسلام از مومنین یار می خواهد
ای مادرم اگر شوق عشق زیارت حسین داری
کن دعا بحر پیروزی امام و سربازانش
ای برادرم ای برادرانم ای فرزندان این ملت
بشنوید از دل و جان حکم رهبر است
رمز پیروزی بود بر ما وحدت
همگی مان گویم گفتار این رهبر
مادرم قسم به پهلوی شکسته فاطمه
چون ناله کنم از برای سر بریده حسین
مادرم بود نالان ارتش و پاسدار و بسیج
همه چشم هایشان عطای حسین
به مهدی وپیر جماران قسم
به نماز ظهر عاشورای حسین قسم
یک لحظه از پای نخواهم نشست مادرم تا لحظه شهادت
تا شهادت آرام نخواهم گرفت مادرم
مادر باوفای من گریه مکن برای من
مادر با وفای گریه مکن برای من
مادرم گوش کن این ندای من
گریه مکن برای من
به سوی جبهه ها شدم به عشق کربلا شدم
در ره دین فدا شدم گریه مکن برای من
تو ای صبا سلام من را ببر بسوی امام من
که گوید به تمام انجمن، گریه مکن برای من


سرشک غم روان مکن ز دورام فغان مکن
ناله ز سوز جان مکن گریه مکن برای من
مرغ قفس بریده ام به کام دل رسیده ام
ای تو فروغ دیده ام گریه مکن برای من
پرپر اگر فدا شدم بدان سوی خدا شدم
فدای انبیاء شدم گریه مکن برای من
مادر داغدارم بیا سوی مزار من
بنشین دمی کنار من گریه مکن برای من
مادرم تو بازوی یگانه ای تو زینب زمانه ای
شعله ای بی زبانه ای گریه مکن برای من
سوگ عزا بود روا بهر شهید کربلا
حسین کجا و من کجا گریه مکن برای من.

شهید کربلائیم شهید نینوایم
غم مخور از جدائیم گریه مکن برای من
حدیث دل زمن شنو به حق ذوالیمین شنو
ز پسرت این سخن شنو گریه مکن برای من

با تو می گویم مادر نیکویم
غیر از خدا و خط رهبر راهی دیگر نمی پویم
مادر جانم ای آشیانم گل سرخی که بر عکسم ببینی آشکار
قطره ای از خون من باشد از دشت لاله زار
چون هوای من کنی عکسی که داری یادگار
بوسه زن ای مادرم بر روی و بر رخساره ام

پاسداران
ما پاسداران از وطن و دین حمایت می کنیم
از پی یاری قرآن استقامت می کنیم
ما سربازان امام زمان جان بر کف شهید پی احقاق حق
خود را آماده فیض شهادت می کنیم
مادر محروم که، آیی بر کنار قبر من
یاد کنی از کربلا و تشنه های من
بگو به رهبر من دعا کند برای شهیدان
من جان نثار دین و شهید خدایم
ای پدرم ای پدرم بر گلشن مزارم
گریه مکن برایم من مهمان خدایم
مهدی بیا مهدی بیا
اندر میان جبهه ها
آید صدای ناله ها
گویند بصد شور و نوا
مهدی بیا ـ مهدی بیا
از خاک قبر شهدا
آید همیشه این ندا
ای منتقم خون ما
مهدی بیا ـ مهدی بیا
ای یاور رزمندگان
ایران ز گل های خزان
گردیده همچون نینوا
مهدی بیا ـ مهدی بیا
آخر جدایی تا به کی
دوری نمایی تا به کی
ای نو گل زهرا بیا
مهدی بیا ـ مهدی بیا
در جبهه ها ماوا کنند
با نام تو غوغا کنند
شاید تو را پیدا کنند
مهدی بیا مهدی بیا

پاسداران
پاسداران قهرمان رزمنده قهرمان
سرافراز از شما دشت آزادگان
لاله گون از شما دشت آزادگان
جان نثاران قرآن و اسلام دین
افتخار آفرین ایران زمین
مکتب از خون پاک شما پر توان
پاسداران رزمنده قهرمان
سرافراز از شما دست آزادگان
از دلیری و فرزانگی شما
مرز و بوم شد زظلمت رها
لاله ها رسته در جبهه از خونتان


عاشقان حسین
خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین
خوش آن دلی که در آن دل بود ولای حسین
خوش آن تنی که بکوی حسین بسپارد جان
خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین
خوش آن که از همه عیش جهان نظر بندند
فشانده از مژده خوناب در عزای حسین
خوش آن که دست به یک باره از دو عالم شست
نمود جان خودش را فدا برای حسین
خوش آن که تا ز عدم زد قدم به ملک وجود
ندید در همه کون و مکان سوای حسین
خوش آن که همچونی اندر نواست در همه بند
ز ناله های غریبان بی نوای حسین
خوش آن که سر عوض پا نهاد در راه دست
که بر نهد سر خود را به خاک پای حسین


ای زمین کربلا فرزند پیغمبر منم من
نوگل زهرا حسین بی کس و یاور منم من
جان نثاران راه ایمان مرد بی لشکر منم من
سرو بستان علی ام شیر برانم ای زمین
ای زمین نینوا هستی تو منزگاه من
من ذبیحم و تو منی، ماوا و قربانگاه من

جمله اندرخاک و خون گردیم غلطان ای زمین
این شهادت از عزل بود ای زمین دلخواه من
کوفیان را رحم نیاید بر من و احول من
آب را بندند بر روی من و اطفال من

بشکنند از سنگ کین آن بی وفایان بال من
می نمایند این چنین است من واحوال من
خیز و از این حریم ناله های العطش
سرزمین نینوا پر از نوای العطش


با حسرت از این جهان بریدن نعمت است
از گلشن وصل گل نچیدن نعمت است
می گفت شهیدی دم آخر که حسین
جان دادن و کربلا ندیدن نعمت است
ای تو مونس شب های تارم یا علی
این دم آخر بیا اندر کنارم یا علی
عقده ی دارم به دل رسم مردمان بی حیا
گوش بنما ناله های زار زارم یا علی
این حسین و این حسن و این زینبین خسته دل
این عزیزان را به دستت می سپارم یا علی

یارب قطرات اشک یاران خون شد در سینه دل امیدواران خون شد
جان ها به لب آمد و نیامد مهدی زیرا که دل پیر جماران خون شد