کدخبر: ۶۳۵
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۰۳
چاپ

زندگی نامه شهید یوسف قویم

شهید یوسف قویم در سال ۱۳۳۴ در خانواده ای متدین و مذهبی در شهرستان فردوس دیده به جهان گشود درباره فداکاری و خیرخواهی پدرش مرحوم محمدحسن قویم ملقب به خطیب داستان ها نقل می کنند . یوسف همراه با پرورش جسم از پرورش روحی و معنوی این پدر روشن ضمیر بهره مند شد و اجزای وجودش ، مهر و عشق به خدا و حقیقت اهل بیت علیه السلام رشد یافت. دوران کودکی را پشت سر گذاشت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در دانشسرای مقدماتی قوچان به تحصیل ادامه داد پس از اتمام دوره دو ساله آنجا دوره نظام وظیفه خویش را بعنوان سپاهی دانش در روستای قجرخیل از توابع شهرستان ساری آغاز کرد و در آنجا برای اولین بار از نزدیک با ظلم ظالمان و رنج مظلومان برخورد کرد و آشنا شد. و کمر همت خویش را برای مبارزه با هر چه ظلم و ظالم و اهریمن صفتی بود بست. و با خوانین و عمال شاه در آن منطقه درافتاد و حتی تهدید به قتل شد . پس از اتمام این دوره دو ساله در آموزش و پرورش استخدام و در یکی از روستاهای محروم و دوردست شهرستان فردوس مشغول انجام وظیفه شد. در گوش و جان کودکان معصوم و محروم روستایی سرود عشق و آزادگی و ایمان را زمزمه کرد. سال سوم اقامت شهید در آن روستا مصادف شد با اوجگیری نهضت مردم مسلمان ایران . شهید یوسف قویم در آن روستا محور همه فعالیتهایی بود که در جهت روشنگری افکار و برانگیختن مردم بر ضد شاه صورت می گرفت . در ۲۷/۶/۱۳۵۸ ازدواج نمود که ثمره آن ۱ پسر و ۱ دختر می باشد.

در سال ۱۳۵۹ مأموریت یافت تا با کمک یکی دیگر از برادران ، نهضت سواد آموزی را در شهرستان فردوس بنیاد نهد . او در مدت چهار سال تلاش شبانه روزی توانست مشعل علم و معرفت را در شبستان تاریک دوردست ترین و محروم ترین روستاهای فردوس برافروزد . در سال ۱۳۶۳ در به راه اندازی و افتتاح و سازمان بخشی دفتر حزب جمهوری در فردوس بیشترین نقش را ایفا کرد و به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی گرمی بخش به همه حوزه های حزب و فعالیت های آن بود. در سال ۱۳۶۴ به سمت یکی از دو سرپرست شبانه روزی مرکز تربیت معلم شهید مفتح فردوس به تلاش همیشگی خویش ادامه داد و در مدت نزدیک به دو سالی که در آنجا بود شمعی شد که دانشجویان تشنه ی حقیقت پروانه وار پیرامونش حلقه زدند و برای شاید اولین بار از نزدیک شاهد تجسم همه ارزش های الهی و صفات متعالی بودند که در کتابها خوانده بودند. آنها این بار معلم و مرشد و رهنمایی می دیدند که خود سند اصالت خویش است. شهید یوسف قویم به آنها طعم ملکوتی ایثار ، تواضع ، عشق به قرآن و انسانیت ، بلندی طبع و آزادگی و مبارزه با ظلمت و تباهی را چشاند. شهید یوسف قویم از آگاهی های ژرف و همه جانبه از جهان بینی اسلامی بهره مند بود و این حاصل سالها مطالعه و جلسه و تحقیق او بود و با این همه بیش از هر چیز اهل عمل و اجتماع بود. او از خونی گرم و قلبی پر طپش و پرهیجان برخوردار بود. او هیچ وقت آرام و قرار نداشت و آسودگی را نمی شناخت. وخود و رضای خود را به تمامی در رضای معبود خویش گم کرده بود و بالاخره در عملیات غرورآفرین کربلای ۵ ،قهرمانی و پاکباختگی را سرلوحه خویش ساخته و لایق آن شد که روزنه ای برایش بسوی ملکوت گشوده گردد و او برای همیشه پای بر فرق این خاکیان نهد و هم نفس فرشتگان مقرب الهی شود. و سرانجام عروج ملکوتیش ، پرواز بلندش توا نست کالبدش را در هم شکند و مرغ روحش در جوار الطاف الهی آرام گیرد. و در ۲۳ دی ماه سال ۱۳۶۵توانست شربت شیرین شهادت را از دست مولای خود ابا عبدا… الحسین که نوشیدن یک جرعه از آن را فدای تمام زندگیش کرد بنوشد و به خیل شهدا بپیوندد

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.