کدخبر: ۶۸
۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۳۱
چاپ

یکی یک دانه مادر

گوشه ای از زندگی نامه سردار شهید مهدی قرص زر به روایت مادر شهید

طی سال هایی که در جبهه بود چهار یا پنج مرتبه مجروح شد ولی تا خوب می شد برمی گشت جبهه. هربار می ترسیدم دیگر برنگردد، برای همین دامادش کردیم.چون تک فرزند بود خیلی دوست داشتیم مراسم ازدواجش مفصل برگزار شود و همه در آن شرکت داشته باشند اما او مخالف این کار بود و می‌گفت: «فکر نمی‌کنید شب دامادی من، روی سر مردم اهواز بمب می‌ریزند! آن وقت می‌خواهید مراسمی را که می‌توان به زیبایی و با سادگی برگزار کرد، با تجمل خرابش کنید؟» گویی در شب ازدواجش هم لحظه‌ای از فکر جبهه و جنگ غافل نمی‌شد. آن قدر گفت و گفت تا بالاخره مراسم ازدواجش زیبا و ساده برگزار شد!

راوی : مادر شهید والامقام:

#شهید_مهدی_قرص_زر

#سرداران_شهید_بشرویه